ما را چو ز عشق راحتی هست


از هر دو جهان فراغتی هست

از عشق هزار شکر داریم


از عقل ولی شکایتی هست

چه قدر عمل چه جای علم است


ما را ز خدا عنایتی هست

از عقل به جز حکایتی نیست


آری که ورا حکایتی نیست

این بحر محیط بیکران است


تا ظن نبری که غایتی هست

جانان بستان و جان رها کن


زیرا که در آن حکایتی هست

بشنو سخنی ز نعمت الله


گر ذوق ورا روایتی هست